خسته شدم ديگه نايي ندارم
دارم مي رم
زندگي رو نا تموم مي ذارم
قسم نخور ، دروغه ، هر چي كه، گفتي
برو كه ندارم ، چيزي جز تو ، واسه بدبختي
مگه مي شه ، بازم بگم ، دوست دارم
آخه ، اين غم و تنهايي رو ، از تو دارم
دوباره برگشتي ، من و خون به دل كني
يا كه مي خواي، من و از خط زندگي، رد كني
يادته روزي كه گذاشتي رفتي
هرچي كه بينمون بود شكستي خستي
رفتي، گفتي، به جهنم، تنها شدي
حالا، با چه رويي، حتي تو فكرت، حرف منه
مي خواي بگي ، اين جدايي ، تقصيره منه
نه عزيزم، من ديگه اون، DM ساده، نيستم
حالا مي دونم، بايد از زندگي، چي رو مي خواستم
حالا هرچي ، اصلا به تو چه
بدون تويي ، اون كوچولويه ، بچه
نظرات شما عزیزان: